سلسله دروس عبدالحميد معصومي تهراني تحت عنوان: بررسي ريشهها و علتهاي عقايد و انديشههاي ديني
دوركهيم گفته است: توتميسم ابتدايي، نفوذ و تاثير بسياري در زندگاني اخلاقي، اجتماعي و ديني جوامع متمدن دارد. انچه در افكار ما ميگذرد مانند مفاهيم زمان، مكان، افكار عمومي و قوانين فرهنگي، همه را مديون دين توتم هستيم. دين توتميسم اساس علم جهان شناسي است، ريشه زندگاني اخلاقي و اجتماعي و قضايي انسان در آيين ابتدايي توتمپرستي است. امور ممنوعه يا تابوهاي ابتدايي، پايه و نماينده اشكال اوليهي قوانين اجتماعي و ديني است.(بنياد دين و جامعه شناسي، دكتر خدايار محبي)
در واقع از نظر علم اديان، بسياري از بايدها و نبايدها در اديان پيشرفتهي امروزي برگرفته از تابوهاي توتميسم است كه به مرور زمان به شكل حرام و حلالهاي ديني تعريف گرديدهاند. چنانكه بعضي از عقايد فلسفي مانند عقيدهي وحدت وجود و اعتقاد به ارواح مجرد، از اعتقاد به «مانا» سرچشمه گرفته و پزشكي از جادوگري ابتدايي و ستاره شناسي از ستاره پرستي قديم و علم شيمي از كيمياگري ابتدايي بوجود آمده است.
بنابراين طبق علم اديان، قوانين بر گرفته از دين توميسم مبنا و ماخذ قوانين و شرايع دينهاي امروزي است. گذشته از اين خود توتمهاي مورد تقديس اقوام ابتدايي به شكلهاي مختلف در اديان امروزي نيز رسوخ كرده و جزيي از عقايد و مناسك آنها در آمده است. از اين رو براي آنكه مشخص شود كه آن عقايد بر گرفته از توتميسم كدامند، ميبايست ذكري گذرا بر توتمهاي مورد تقديس اقوام ابتدايي بنماييم.
تفكرات توتمي در ميان بوميان امريكا و استراليا كه همچنان در ميان برخي از قبايل آن كشورها مورد اعتقاد ميباشد نوعي از توتميسم مختص به آن قبايل است اما آن عقايد بخاطر دور افتادگي مردمان آن قارهها از تمدن شرقي و اروپايي و آفريقايي تاثيري بر روي عقايد اديان امروزي نداشتهاند. از اين رو ميبايست به افكار توتمي اقوامي كه در محدودهي ظهور اديان متكامل وجود داشتهاند نظري بيندازيم.
از جمله اقوامي كه تفكر توتمي در ميان آنها بسيار شايع بوده مصريان قديم هستند كه اگر چه افكارشان بر شرك و چند خدايي نهاده شده بود و اغلب خدايان خود را مظهر خورشيد ميدانستند اما در شهرهاي مختلف آن خدايان بر اساس تفكرات توتمي داراي نامها و اشكال گوناگوني بودند. اين خدايان كه بصورت حيوانات مقدس تصوير شده بودند در جاهاي مختلف شكل و نامي خاص خود را داشتهاند كه غالبا تنديسهايي مركب از تنهاي انسانگونه و سري حيواني مجسم گرديدهاند. مثلا هروس به صورت انساني كه داراي سر شاهين بوده مجسم ميشده؛ آنوبيس داراي تني انسان و سري شغال و خداي آمون بصورت قوچ مجسم گرديدهاند. گذشته از اينها مردم مصر بعضي از حيوانات را مقدس ميدانستند مانند گربهي ماده، گاو نر، قورباغه، ماده شير، گرگ، شغال، مرغ ايبيس (نوعي لك لك)، عقرب، اسب آبي، افعي، گاو ماده، نهنگ، باز، غاز، بزغاله، سگ، مرغ و شبپره كه مورد تقديس و ستايش قرار مي گرفتند. حيوان مقدس در نزد مصريان علائمي داشت كه آنها را كاهنان ميشناختند. اگر كسي حيوان مقدس را ميكشت به قتل ميرسيد.
اما به نظر ميرسد كه در ميان اقوام ابتدايي، ايرانيان فديم و اقوام سومري و بابلي بيشترين تاثير را بر روي عقايد و افكار اديان پيشرفته داشتهاند.
در ايران قديم و اقوام سومري و بابلي يكي از توتمها گراز بوده كه به نوعي مظهر قدرت به شمار ميرفته است. در شاهنامهي فردوسي در ضمن داستان رستم و سهراب، روي پرچم يكي از سرداران ايراني تصوير گراز نقش شده و نام خود آن سردار نيز گراز است:
بپرسيد از آن زرد پرده سراي درفشي درخشان به پيشش بپاي
درفشي پس پشت پيكر گراز سرش ماه سيمين و بالا دراز
چنين گفت كو را گراز است نام كه در جنگ شيران ندارد لگام
در اوستا نيز گراز مورد ستايش و تقديس قرار گرفته و آن را مظهر فرشتهي «ورهرام» شمرده است. «ورهرام اهورا داده براي پنجمين بار در كالبد زيباي گراز دندانگير، دلير و تيز چنگال گرازي كه به يك ضربت هماورد خود را از پا در ميآورد به جهت شكوه و فري كه دارد ظاهر شد» (خرده اوستا، ورهرام يشت، كردهي پنچم). به نظر ميرسد كه به جهت اشتراك اين توتم در ميان اقوام ايراني، سومري و بابلي، اين توتم به مرور در قوم عبراني نيز رسوخ كرده و از اين جهت در احكام و شرايع عبراني گراز و خوك از حيوانات حرام گوشت خوانده شده است.
چنانكه در طول بحث عرض خواهم كرد، عبرانيان كه بنيانگذار اديان الهامي هستند و اغلب احكام و شرايع اديان توحيدي برگرفته از تفكرات و عقايد عبرانيان است، خود تحت تاثير عقايد و افكار ايرانيان باستان و بابليان بوده و چنانچه به ريشه عقايد ذكر شده در كتاب عهد عتيق با دقت نظر بيندازيم، آن انديشهها را بخوبي خواهيم ديد كه اگر چه ممكن است مبنا و مآخذ خود را از دست داده باشند اما اكثرا بر گرفته از عقايد ايراني، بابلي و تا حدودي مصري هستند.
از جمله توتمهاي ايرانيان باستان، گاو بوده كه بسيار مقدس و مظهر قدرت شمرده ميشده است و مطابق بعضي روايات و داستانهاي قديم ايراني (چنانكه از روي قرائن و شواهدي كه از داستانهاي شاهنامه فردوسي بدست ميآيد) گاو در ميان ايرانيان قديم مظهر قدرت و نيرو محسوب ميشده و بسيار مقدس بوده است. دلال اين امر را ميتوان به طور اختصار چنين برشمرد:
اول: داستانهاي مربوط به رستم و دودمان و اجداد او در شاهنامه.
دوم: سرستونهاي ساختمانهاي قديم ايراني مانند تخت جمشيد، كه به شكل سر گاو نيرو مند ساخته شدهاند.
سوم: حرام بودن كشتن و قرباني كردن گاو در دين زرتشت.
داستان كشته شدن گاو مقدس بدست خداي ميترا بسيار معروف است و جنبهي توتم كشي را دارد.
در شاهنامه فردوسي از داستان مربوط به دودمان رستم اين استنباط ميشود كه گاو نزد آنها مقدس و توتم بوده است. زيرا در آنجا ديده ميشود كه سلاحهاي جنگي رستم و اجداد او، گرز و كلاهخود، به شكل سر گاو ذكر شده؛ چنانكه در چند جاي شاهنامه سر كرز رستم و اجداد او را بصورتهاي: «گرزهي گاوسر»، «گرزهي گاوپيكر»، «گرزهي گاو روي» و «گاو چهر» ذكر كرده است.
از جمله دلايلي كه ميتوان براي توتم بودن گاو در ميان ايرانيان قديم بر شمرد، شاخهاي كلاه رستم ميباشد. بر خلاف مشهور كه ميگويند او سر ديو سفيد را به جاي كلاه بر سر نهاده بود، آن كلاهي بوده كه داراي شاخهاي گاو است نه سر ديو افسانهاي. اساسا در ميان پهلوانان و پادشاهان ايراني مرسوم بوده است تا بر روي كلاه، حتي تاج پادشاهان شاخ گاو نصب ميكردند و اين امر در تصوير كوروش كبير كه در پاسارگاد حجاري شده نمايان است كه روي تاج او دو شاخ گاو ميباشد. غير از اينها طبق مندرجات كتاب دانيال در كتاب مقدس، كوروش كبير به لقب «صاحب دو شاخ» ملقب بوده است.(كتاب دانيال نبي، باب 8، پاسوق 21) كه منظور تاجدار بودن كوروش كبير است. از اين رو برخي مفسيرين قرآن كريم نيز داستان «ذوالقرنين» را كه در سوره كهف ذكر شده، به كوروش تطبيق دادهاند زيرا ذوالقرنين به معني صاحب دو شاخ است.
غير از مواردي كه عرض كردم دلايل ديگري نيز وجود دارد كه حاكي از توتم بودن گاو در ميان ايرانيان است و از اين رو پهلوانان و پادشاهان ايراني سعي داشتند با ممزوج شدن با توتم مورد اشاره قدرت و تقدس آن توتم را در خود ايجاد كرده و جلب نمايند. همچنين به نظر ميرسد «كرنا»ي مذكور در ميان عبرانيان كه در كتاب مقدس بدان اشاره شده و براي آن آثار معجزهآسايي بيان گرديده و مورد توجه آنان بوده است نيز برگرفته از همين تفكر توتمي گاو در ميان ايرانيان باشد. واژهي «كارانه» يا «كارنه» كه به معني شاخ ميباشد از قديم در دو مفهوم بكار ميرفته؛ يكي به معني بوق و شيپور و ديگري به معني اصلي خود، يعني شاخ. اين شاخ گاو كه در بين بنياسرائيل به عنوان نمادي مذهبي است و «كرنا» خوانده ميشود به عنوان آلتي موسيقايي كه داراي قدرتهاي اعجازگونهاي ميباشد مورد استفاده قرار ميگرفته؛ چنانكه در كتاب يوشع بن نون كرنا بعد از تابوت عهد داراي تقدسي خاص بوده كه با نواختن آن در مواقع خاص بنياسرائيل را بدون مشكلي بر دشمنانشان پيروز ميگردنيده است. امروزه نيز كرنا كه قالبا از شاخ گاو ساخته ميشود يكي از وسايل مستعمل مذهبي در بين يهوديان است كه در اعيادي معين آن را مينوازند. همچنين به نظر ميرسد كه داستان صوراسرافيل، ملك برپا كنندهي قيامت نيز به شكلي بر گرفته از همين كرناي يهوديان باشد.
مبحث توتميسم(بخش سوم)
کلمات کليدي : |