 قرائتهای دينی، نه اجبار كه الزام هر زمان است
يكی از سوالاتی كه مدتهاست در ذهن بسياری بوجود آمده اين است كه چرا از قرآن و آموزههای اسلام برداشتها و قرائتهای مختلف و بعضاً متضادی ارائه میگردد. يك عده قرائت نامنعطف و خشونتآميز از قرآن و آموزههای اسلامی ارائه و به نمايش میگذارند، و عدهای قرائت رحمانی و مسامحهگر را مطرح میكنند. اينگونه قرائتها و تضادها از متون دينی هر چند امر جديدی نيست و منحصر به اسلام نيز نمیشود؛ اما بخاطر شرايط زمانی و وقايعی كه هر از چندگاهی از سوی برخی مسلمانان به وقوع میپيوندد، اين جدال را امروزه انحصاراً در مورد اسلام بوجود آورده تا از يكطرف عدهای بگويند: اسلام بذات خود ندارد عيبی – هر عيب كه هست از مسلمانی ماست؛ و عدهای نيز در مخالفت با اين نظر، اساس ذات اسلام را خشونتآميز معرفی كنند؛ و اتفاقاً استناد هر دو طيف نيز به آياتی از قرآن كريم است.
حال اشكال اين است كه با توجه به اينكه قرآن كريم -كه به عقيدهی ما مسلمين- كتابی آسمانی و كلام خداوند میباشد، چرا ديدگاهها و قرائتهای مختلف و متضادی از آن برداشت میگردد، كه بعضاً باعث اختلافات دامنهدار و اتهامزنیهای گوناگونی در بين صاحبنظران اسلامی و غيراسلامی شده است؟. آيا قرآن كريم دارای نوعی نفاق ادبيست كه هر دستهای میتواند از آن برداشت مطلوب نظرش را استنباط كند؟ يا اشكال از مفسيرين و صاحب نظران اسلاميست؟. آيا اسلام دين رحمانيست يا مبلغ خونريزی و خشونتطلبيست؟. |